به گزارش مشرق؛ هادی محمدی کارشناس مسائل بین الملل در یادداشت روزنامه جوان نوشت:
فرقی نمیکند چه کسی در کاخ سفید حاکم است، منطق ثابت استعماری این است که تا میتوانیم بر جوهره جان کشورها و ملتهای دیگر، بر قدرت خود بیفزاییم و از مشکلات عبور کنیم. ترامپ در حالی در آستانه ورود به رقابتهای انتخاباتی قرار گرفته که با وجود دوشیدن چندصد میلیاردی از چند کشور عربی و قلدری جهانی با حوزههای اقتصادی فعال در عرصه بینالملل و بهبود برخی شاخصهای اقتصادی در داخل امریکا، با موج جدیدی از بحران اقتصادی در سال بعد روربهرو است و کارنامه حکومتداریاش در معرض استیضاح و سیاست خارجیاش شکست خورده است و کسری بودجه بیسابقه بیش از ۱/۱ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۹ بر امریکا سایه انداخته است. ایران هم وزنهای نیست که در عرصه بینالمللی کمبها باشد و چرخش آن به سمت قدرتهای درگیر، شرایط را برای امریکا بغرنجتر میکند. در عین حال امریکا نمیتواند و از رویههای ترامپ نیز خارج است که به طرف مقابل امتیازی بدهد. چینیها که در مسائل گمرکی جلوی ترامپ ایستادند، ترامپ را مجبور کردهاند اجرای تدابیر جدید ۲۵ درصدی روی برخی واردات از چین را به تعویق بیندازد تا از پیامد واکنش چینیها در امان بماند.
اروپای فاقد اراده مستقل از امریکا و یا شریک راهبردی آن، یک وعده مالی برای مدیریت اقتصادی و بازرگانی ایران با اروپا مطرح کرده تا از تعهدات همهجانبه خود در ازای برجام عبور کند و ترامپ نیز برای اینکه اجازه اجرایی به این طرح بدهد، مطالبات خود را بدان گره زده است تا با یک دیدار، اوضاع انتخاباتی خود را بهبود بخشیده، و اجازه فروش نفت که از اراده امریکا خارج شده را به ایران هدیه بدهد و آن را گروگان ۱۵۰ میلیارد بلوکه شده در غرب قرار داده و با آب انداختن در دهان ما، مسئله بنبستهای راهبردی غرب آسیا و توان تسلیحاتی ایران را در یک مسیر زمانی مذاکراتی برای خود حل کرده و عملاً در ازای هر گامی که ایران در مسیر هدفگذاری اروپایی-امریکایی برمیدارد، بهرهمندی قطرهچکانی و مدیریت شده از پول نفت ایران را میسر نماید.
حاصل کار این است که خَر مراد ترامپ از چالش انتخاباتی عبور میکند و پولی از کیسه امریکا نمیرود و فروش نفت ایران، بهجز گروگان مدیریت اروپایی، مشروط به گامهای ایران در عرصه هستهای، منطقهای و موشکی خواهد شد. در داخل کشور هم عدهای کارناوال دیپلماسی راه انداخته و بنبستهای انتخاباتی اسفند را حل و فصل میکنند، ولی آنچه هزینه میشود از کیسه نظام و انقلاب اسلامی است.
فرانسه که همواره در طی مذاکرات برجام نقش پلیس بد راه به عهده داشته و اکنون باید ناتوانی اوضاع آشفته انگلیس را هم بر دوش بکشد، وظیفه پهن کردن «دام» دیدار با چاشنی نسیه پول نفت را عهدهدار است. خسارت بزرگتر این دام آن است که ریلگذاری اقتصادی از وابستگی به اراده و تعامل با غرب، به سمت ظرفیتهای داخلی و دیگر قطبهای اقتصادی جهان تغییر نکرده و پول فروش نفت به اروپا هم در خرید کالای روی دست مانده اروپایی صرف شده و اقتصاد این چند کشور اروپایی، نفسی بکشد. صورت مسئله مذاکراتی با فرانسه یا هر طرح پیشنهادی باید به اجرای تعهدات کامل اروپایی و در کنار آن برداشته شدن تحریمهای امریکایی که پس از برجام اعمال شده، متکی شود و این فقط معنای متعهد ماندن به برجام از سوی آنهاست و نیازی به دیدار هم نیست.